سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

[ و در خبر ضرار پسر ضمره ضبابى است که چون بر معاویه در آمد و معاویه وى را از امیر المؤمنین ( ع ) پرسید ، گفت : گواهم که او را در حالى دیدم که شب پرده‏هاى خود را افکنده بود ، و او در محراب خویش بر پا ایستاده ، محاسن را به دست گرفته چون مار گزیده به خود مى‏پیچید و چون اندوهگینى مى‏گریست ، و مى‏گفت : ] اى دنیا اى دنیا از من دور شو با خودنمایى فرا راه من آمده‏اى ؟ یا شیفته‏ام شده‏اى ؟ مباد که تو در دل من جاى گیرى . هرگز جز مرا بفریب مرا به تو چه نیازى است ؟ من تو را سه بار طلاق گفته‏ام و بازگشتى در آن نیست . زندگانى‏ات کوتاه است و جاهت ناچیز ، و آرزوى تو داشتن خرد نیز آه از توشه اندک و درازى راه و دورى منزل و سختى در آمدنگاه . [نهج البلاغه]

مهر7
جمعه 85/12/18 ::  ساعت 1:47 عصر
 
 
ترسم از شب نیست....ترسم از بودن نیست....
ترسم از دلی است که پرده پوشی نداند و زمانی که بیهوده بگذرد.....
ترسم از این است که باز در امتداد شک و دلهره اسیر وسوسه اندیشه های خویش به راه خود برویم...
راهی که لحظه لحظه اش ترس است و دلهره و پشیمانی......
ترسم از تکرار است تکرار است تکراری سخت و سرد...تکراری که بی تو باشم..... بی وضو باشم......
خدایا از تکرار خود میترسم من از بی تو بودن از سکوت و بیهودگی و از تنهایی روحم سخت می ترسم....
خدای من یاریم کن تا هرگز تکراری نباشم....
که هر روز تازه تر شوم یکی دیگر شوم....
یکی نزدیک تر به تو....

خدایا در تمام لحظات عمرم همنفسم باش تا از نفس نیفتم.....

 

 

¤ نویسنده: نجمه صادقی آرانی



3لیست کل یادداشت های این وبلاگ


خانه
مدیریت وبلاگ
پست الکترونیک
شناسنامه

:: کل بازدیدها :: 
3194

:: بازدیدهای امروز :: 
1

:: بازدیدهای دیروز :: 
3


:: درباره من :: 

مهر7

:: لینک به وبلاگ :: 

مهر7

:: اشتراک درخبرنامه ::